امیر عباسامیر عباس، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

نی نی کوچولوی من

مامانی و پلاکت خونش

سلام عشق مامان سلام گل پسرم.از لگدهایی که میزنی معلومه که خدا را شکر حالت خوبه .4شنبه رفته بودم دکتر.جواب آزمایش پلاکت که 1ماه پیش گرفته بودم هم بردم و دکتر با دیدن اندازه پلاکت شوکه شد و گفت همین الان یه آزمایش دیگه بده و جوابشو برام بیار.اگر پلاکتت پایین باشه خطر خون ریزی داره و باید سریع سزارین بشی .سریع یعنی 14 فروردین.خلاصه با بابایی رفتیم آزمایش دادم جوابش که آماده شد بردم دادم به دکتر گفت جواب خوبه حتما آزمایش قبلی اشتباه شده.2هفته دیگه هم برام سونو نوشت با یه آزمایش پلاکت دیگه.صدای قلب نازتو شنیدم.در ضمن این ماه 3کیلو اضافه کردم دکتر گفت مراقب وزنم باشم.دیشب هم بله برون پسر خالم بود.مثل داداشم دوسش دارم.خیلی خوشحالم ازدواج کرد.ایشال...
6 بهمن 1391

امتحانهای مامانی

سلام عشق مامان سلام گل پسرم.خوبی؟خوش میگذره؟جات نرم و گرمه؟جا به اندازه کافی هست یا نه؟ عشق مامانی این چند روز امتحاناتم شروع شده تا ١١ بهمن ادامه داره ایشالا همه رو به خوبی بگذرونم تا الان ٤ تا امتحان دادم و امروز هم ساعت ٤ یه امتحان دیگه دارم.خیلی خوندم خدا کنه خوب بشم.برای مامانی و همه اونایی که امتحان دارن دعا کن فرشته مامان.ببخش اگر این چند روز موقع درس خوندن اذیتت میکنم.ایشالا امتحانام تموم بشه دیگه بخور بخواب شروع میشه گل مامان.دوست دارم پسری من.
1 بهمن 1391

سیسمونی نی نی جونم

سلام گل پسر مامان خوبی؟ من واقعا از شما معذرت میخوام این چند روز به دلیل امتحان هام نتونستم بیام و برات بنویسم ببخش مامانی رو.عزیز دلم این چند روز اتفاقهای زیادی افتاد مامان جون اینجا بود تازه رفته-با بابایی رفتیم مبل خریدیم که ٢ /١١ میارن برامون -شنبه عمه با شوهرش اومدن اینجا با کمک اونا اتاق خوابتو چیدیم که عکسهاشو برات میزارم.خلاصه اینکه کلی این چند روز خوش گذشت.البته شما خودت تو شادی ها شریک بودی عزیز دلم. البته عکسها زیاد خوب نشدن از چیدمان اتاقت راضی نیستم خوشحال میشم اگر دوستان من و پسرم نظر بدن که چی کار کنم بهتر میشه... عکسها در ادامه مطلب...     ...
25 دی 1391

سومین سالگرد عقد منو بابایی

سلام عشق مامانی.از حالت نمیپرسم چون الان داشتم باهات حرف میزدم و میدونم که حالت خدارا شکر خوبه.امشب سومین سالگرد عقد من و بابایی بود وامسال تو نی نی ناز هم با ما بودی.امروز بابایی رو غافلگیر کردم و براش یه هلیکوپتر کنترلی خریدم خیلی خوشش اومد منم خیلی ازش خوشم میاد بابایی کلی باهاش بازی کرد.شام هم رفتیم از بیرون گرفتیم و از یه سیسمونی فروشی هم برای شما یه ست خریدم به چه خوشگلی.سرمه ای سفیده ایشالا بیای بپوشی ناز مامان بابا بشی.     ...
23 آذر 1391

اتفاقات 2 هفته قبل

سلام گل پسر مامان.خوبی قند عسل؟؟؟؟؟ ایشالا که خوب هستی.البته ٢روزه خیلی کم تکون میخوری اما بازم شیطونی میکنی.گل پسرم این چند روز هوای تهران خیلی آلوده بود و من از ١ شنبه تا امروز صبح توی خونه بودم و اصلا جایی نرفتم .امروز صبح با بابا بزرگ و مامان بزرگ و بابایی رفتیم بهشت زهرا.تورو به بابابزرگ و مامان بزرگ بابایی نشون دادم و ازشون التماس دعا داشتم.گل پسرم از این روزهای با هم بودنمون بگم که خیلی خوبه الان ٢روزه که خداراشکر حالت تهوع ندارم.ولی با اینکه خیلی شمکم بزرگ نشده اما وقتی میشینم یا میخوابم خیلی سخت از جا بلند میشم.موقع غذا خوردن هم اصلا نمیتونم روی زمین بشینم سریع شمکم درد میگیره. عشق مامان خیلی دلم گرفته دلم یه مسافرت م...
17 آذر 1391