امیر عباسامیر عباس، تا این لحظه: 11 سال و 21 روز سن داره

نی نی کوچولوی من

14روز مانده تا تولد نی نی

سلام گل پسر مامن خوبی؟؟؟؟؟حتما که خوبی. گل مامان فقط ١٤روز مونده البته بجز روز ١٧ چون اون روز ٦صبح باید برم بیمارستان پس دیگه انتظاری نداریم اون روز ایشالا تا شب شما توی بغلم هستیییییی هورا................................خیلی دلم برات تنگ شده عشق مامان دوست دارم یه عالمههههههههههههه 
2 فروردين 1392

غافلگیر شدم

سلام گل پسر مامان خوبی؟ دیروز اومدم وبلاگ دوستم ببینم چه خبره یهو در کمال ناباوری دیدم نوشته نی نیش به دنیا اومده قرار بود ١٠ فروردین به دنیا بیاد.از ته دلم براش خوشحال شدم.خداراشکر که نی نیش صحیح و سالم اومد بغلش. از دیروز بابایی میگه پس بچه ما هم ٥ فروردین به دنیا میاد.منم همش درد دارم امروز رفته بودیم موزه هفت چنار اونجا یهو دل و کمرم درد گرفت اما یکم بعد خوب شدم.
2 فروردين 1392

تاریخ زایمان17/1/92

سلام سلام عزیزم نی نی ناز و ریزم........ گل پسر مامان تکلیف هفته و تاریخ زایمان مشخص شد.....هوراااااااااااااااااا دیروز با بابایی رفتیم دکتر بعد از شنیدن صدای قلب مهربونت و بعد از فشار و وزن بنده دکتر گفت که شما 35هفته و 6 روز هستی.وتاریخ زایمان رو هم 17/1/92تعیین کرد.برگه پذیرش رو هم گرفتیم رفتیم پذیرش وقت رزرو کردیم.آقای پذیرش کلی با بابایی دوست شد.آقاهه یه لیست بهمون داد گفت حتما باید تهیه کنید خلاصه روز شماری دوباره آغاز میشود فقط 20روز تا تولد نی نی من و بابا مهدی باقی مانده   البته بابایی هم دیگه طاقت نداره همش باهات حرف میزنه میگه زودی بیا دیگهههههههههههه شما هم که همش ناز میکنی خودتو توی دل مامانی میچرخونی...
27 اسفند 1391

هفته چند هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام گل پسر شیطون مامانی خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوش میگذره؟؟؟؟؟؟؟؟ نی نی مامان ما آخرش هم نفهمیدیم شما چند هفته هستی و کی به دنیا میایی.دیروز رفته بودم سونو و همراه بابایی شما رو دیدم دکتر کبد کلیه مثانه شما رو نشونمون داد دماخت و لباتو هم دیدیم قربون پسر نازم بشم مننننننننننننننن.جیگر مامان دکتر بعد از سونو گفت تاریخ زایمان ١٥ فروردین اما سونو قبلی گفت ٢٥ فروردین من فکر میکردم شما ٣٥هفته و ٤روز  هستی اما دکتر گفت ٣٦هفته و نیم هستی.و دکتر خودم میگه ٣٥هفته و ٢روز هستی.آخرش هم نفهمیدم شما دقیقا کی به دنیا میای فقط اینکه دیگه دلم طاقت نداره فدات بششششمممممممم امیر عباس نازم. تازه امشب هم با بابایی رفتیم ٣تا ماهی ناز خریدیم.امسال عید میخوام...
24 اسفند 1391

همچنان منتظریم

سلام عشق مامانی خوبی؟ خوش میگذره؟از تکونهایی که میخوری کاملا مشخصه که دیگه طاقت نداری میخوای بیایی بیرون... شنبه با مامان جون رفتیم دکتر اخه بابایی کار داشت دکتر گفت خدارا شکر همه چیز خوبه مامان جون صدای قلب نازتو شنید قربونش برم از ته دل میخندید.فداش بشم کلی اذیتش کردم مامان جونو بیچاره از ساعت ٥ تا ٧تو بیمارستان با من بود دکتر هم تاریخ زایمانو عقب انداخت ولی مامان جون به من میگه زود زایمان میکنی آخه خیلی کار میکنم اصلا بیکار نمیشینم.البته لگنم خیلی درد میکنه نمیتونم زیاد راه برم ولی با این حال زیاد کار میکنم.مامان جون هم دیروز صبح رفت جاش خیلی خالیه.همش دلم میگیره یادش میافتم........من مامانمو میخواممممممممممممممم خدایا چقدر د...
21 اسفند 1391

اندر احوالات مادر و پسر

سلام جیگر مامان سلام گل پسر شیطون مامان خوبی؟ منم حالم خوبه فقط ٢روز زیر دلم درد میکنه مامان جون هم از هفته پیش اومده پیش من مونده.بنده خدا نمیزاره من هیچ کاری بکنم همه کارها رو خودش انجام میده.قربونت برم ساک وسایل شما و خودمو پیچیدیم دیشب هم رفتیم بابا سعید رو دیدیم از کربلا اومده برای شما ٢دست لباس خوشگل آورده.ایشالا عکسشو میزارم. یه خبر دیگه اینکه دیروز رفتم موهامو مش کردم.کلی خوشگل شدم جیگر.چند روز دیگه هم میریم آتلیه عکس میگیریم.البته شکم من اینقدر کوچولو که اصلا پیدا نیست حامله هستم.انگار تازه ٣-٤ ماهه هستم.٥شنبه هم تولد زن عمو فریده.کلی برنامه دارم.راستی برای شما گل پسر هم یه جلیقه مردونه برای کت شلوار خریدم.خیلی نازه.برای عر...
14 اسفند 1391

39روز دیگه نی نی میاد

سلام عشق مامان......خوبی گل پسرم؟؟؟؟؟؟؟؟ این روزا دیر میگذرن.مامانی هم حال خوبی نداره.سرماخوردم.همش خونه مامان بابایی هستم چند روز هم خونه دایی بابایی بودم.همش زحمت برای دیگران هستم.فردا قراره مامان جونی بیاد پیشم.آخ جون......... 39روز دیگه ایشالا شما را بغل میکنم.عشق مامان شبا خوابم نمیبره همش فکر میکنم.همش با بابایی در مورد شما حرف میزنیم که اگر بودی چی کار میکردی. برات پوشک خریدیم باز کردیم یکیشو در آوردیم کلی ذوق کردیم. به بابابیی میگم اگر نی نی بیاد دیگه از خواب خبری نیست ...آخه منو بابایی خیلی خوابالو هستیم همش میخوابیم دیروز از ساعت 4 تا 9 شب خوابیدیم شب هم 12 خوابمون گرفت..... جیگرم من میخوابم و برای بعدا ذخیره میکنم...
5 اسفند 1391

کمک کمک کمک

سلام به همهی دوستان گلم.... من الان 33 هفته باردارم.شدیدا در حال انتخاب نوع زایمان هستم.دکتر به خاطر پلاکت سزارین رو پیشنهاد داده. من و شوهرم اوایل بارداری طبیعی رو انتخاب کرده بودیم و شوهرم میگفت اصلا سزارین نه. خلاصه من به دلیل بیقراری برای دیدن نی نی دوست داشتم سزارین بشم تا زودتر نی نی رو ببینم. الان شوهرم همین حس رو پیدا کرده و دوست داره زودتر نی نی به دنیا بیاد. دیشب در مرد زایمان با هم حرف زدیم مزایا و معایب زایمان ها رو با هم بررسی کردیم مامانم میگه سزارین بهتره راحتتری.و ما دیشب تصمیم گرفتیم زایمان سزارین با بیهوشی انجام بدیم اما راستش من دلم میخواد لحظه تولد نی نی رو ببینم و بهش شیر بدم. ولی برای طب...
29 بهمن 1391