اولین مسافرت امیر عباس
سلام عشق مامان فدات بشم الهی فدای خنده هات فدای بغض کردنت که اگر یکم دیر بهت شیر بدم سریع با بغض نگاهم میکنی و اشک مامانی رو در میاری. گل پسر من چند روز پیش مامان جون به خاطر گوش دردش میخواست بره قم و من و تو تنها میشدیم.بابایی خیلی نگران بود به خاطر همین گفت با مامان جون برید قم بعدشم گلپایگان و بابایی قول داد که اخر هفته میاد پیشمون. خلاصه من و شما با مامان جون راه افتادیم رفتیم قم.زیاد نموندیم چون قم گرم بود ترسیدیم شما مریض بشی.اونجا مامان جون شما رو برد حرم حضرت معصومه دستش هم به ضریح رسید و کشید توی صورت شما.اونجا من نگاهت کردم و از شما خواستم برای همه دعا کنی.بخصوص اونایی که هنوز مامان نشدن ومنتظر هستن. زیارتت قبول گل پسر...