اسم گل پسر
,سلام قند عسل مامان خوبی؟تو دل مامانی خوش میگذره؟جات تنگ نیست؟2شنبه رفتم دکتر برای چکاب ماهیانه منو خوابوند روی تخت تا صدای قلب مهربونتو گوش کنه به محض اینکه دید شلوار لی پامه دعوام کرد و گفت 1هفته اینجا بستریت میکنم تا دیگه شلوار لی نپوشی.من خندیدم گفتم آخه برام تنگ نیست ببین خانم دکتر؟دکتر دعوام کرد و گفت فقط شلوار بارداری باید بپوشی .............به بابایی هم تاکید کرد که دیگه من این شلوارو نپوشم.دکتر خیلی مهربونیه و من داشتن تورو مدیون خانم دکتر هستم.چون موقع عمل قرار بود تو رو از توی رحمم در بیارن ولی خانم دکتر گفته بود من نمیزارم والان تو کوچولوی ناز مامان داری توی دلم رشد میکنی و خانم دکتر هم به اندازه من خوشحاله و تو رو خیلی دوست داره.البته من و بابایی رو هم دوست داره و میگه شما زوج خیلی خوبی هستید.دکتر به من میگفت به شوهرم گفتم بیاد شوهرتو ببینه و ازش زن دوستی رو یاد بگیره.مامان جونم و اما داستان نام تو نی نی نازززززززززز
خانواده من و بابایی وقتی فهمیدن پسری هرکس یه اسم برات گفت اما هیچ کس نمیدونه که ما اسم شمارا از قبل انتخاب کردیم.بابای بابا مهدی میگه بزارین امیر علی.امیر حسین.یا اینکه سعید.البته اسم خودشم سعید و میگه باید هم اسم من باشه.البته شوخی میکنه.خاله من میگه شوهرش توی قرآن برامون دیده بزاریم ابراهیم.برای من نظر همشون محترمه اما ما از وقتی عقد کرده بودیم چون هرجایی که دستمونو پیش حضرت عباس بلند کردیم رد نکرد تصمیم گرفتیم اسم پسرمونو بزاریم امیر عباس.
ولی میخوام اینجا از بهترین دوستم معذرت خواهی کنم و ازش بخوام برام دعا کنه.من از طریق همین اسم مشترک یعنی امیر عباس با وبلاگش اشنا شدم.
اما اون الان امیرش پیشه صاحب اصلیش رفته و چون اسم پسر من با گل پسر اون یکی شده و ممکنه خواندن خاطرات نی نی من اونو یاد نی نی خودش بندازه از ته قلبم از بهترین دوستم معذرت میخوام....امیدوارم خدا به زودی زود بهش یه نی نی سالم بده.از همه دوستان خوبم میخوام برای همه ی مامانا و نی نی هاشون دعا کنن.دوست منو هم یادتون نره.