تاکسی؟؟؟؟؟
سلام عزیز دل مامانی خوبی؟؟؟فدات بشم الهی....
میخوام یه چیزی تعریف کنم و از ته دلم از خدا بخوام که هم نی نی من هم نی نی همه ی مامانای ناز برامون دعای خیر بکنن...
داستان از این قراره ما دیروز افطاری خونه یکی از اقوام دعوت بودیم داشتیم با بابایی میرفتیم یه تاکسی سوار شدیم یه بابای مهربون همراه با پسر 4-5ساله اش هم تو ماشین بودن...
خیلی بچه ی باهوش و کنجکاوی بود تمام راهو حرف زد از باباش سوال میپرسید و باباییش هم با دقت تمام به سوالاتش جواب میداد ...یهویی پسره به باباش گفت بابا میخوام برات دعا کنم باباش گفت دعا کن.....
پسره گفت:خدایا بابامو از من نگیر و حفظش کن.
خیلی دعای قشنگی برای باباش کرد خدایا سایه ی همه ی پدر مادرها بالای سر بچه ها شون باشه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی