امیر عباسامیر عباس، تا این لحظه: 11 سال و 25 روز سن داره

نی نی کوچولوی من

حال بد مامانی

1392/5/1 15:10
نویسنده : مامان ناهید
417 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه شب بود مهمون داشتیم یهو احساس دل درد کردم یکم عرق نعنا خوردم بهتر نشدم و بدتر وبدتر شدم طوری که اصلا شب نخوابیدم.

صبح داشتم بابایی رو بیدار میکردم بره سر کار که دیدم خاله فاطمه داره گریه میکنه پاشدم دیدم اونم مثل من شده.خلاصه 2تایی داشتیم از درد به خودمون میپیچیدیم بابایی خیلی اصرار کرد که حتما بریم دکتر .گفتم باشه ولی هر جور حساب کردم دیدم نمیشه امیر عباسو چیکار کنم.بعد بابایی مرخصی گرفت موند خونه امیر و نگه داشت ما رفتیم دکتر.وای چقدر بد بود ایشالا دیگه هیچ وقت اینجوری نشم.دکتر هرچی دارو داده بود خواب آور بود.من میخورم میخوابیدم.

امیرم همینطور همش خواب بود چون شیر منو میخورد.شب همچنان حالم بد بود دوباره رفتم دکتر سرم , مپول زدم حالم جا اومد اما تو این 1روز که نتونستم درست بچمو ببینم واقعا دلم براش تنگ شده بود پا میشدم نگاهش میکردم بعد میخوابیدم.

دکتر هم بهم گفت مواظب باش بچت نگیره همش نگران گل پسرم و بابایی بودم که مبادا از من بگیرن.

خدایا نعمت سلامتی رو از هیچ کس نگیر .

الهی آمین.....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

میم مثه محیا
5 مرداد 92 22:29
بلا بدور انشالله همیشه سالم و سرحال باشی و سایه ت بالای سر امیرعباس